قطعا یکی از ترسناکترین لحظات زندگی هر زوجی طلاق است. این مساله اجتماعی میتواند عواقب خیلی نابهسامانی را برای طرفین به همراه داشته باشد. عواقبی که می تواند زندگی هر یک از زوجین را به طور کامل تحت الشعاع قرار دهد. اگر به طلاق فکر میکنید، بهتر است در انتظار یک دگرگونی کامل باشید. برخی از پیامد های طلاق املا جبران ناپذیر هستند. این مساله زمانی وخیمتر می شود که صاحب فرزند یا فرزندانی هم باشید. بهتر است قبل از اقدام به گرفتن چنین تصمیم مهمی ، کمی بیشتر در مورد پیامد های طلاق و ترس از جدایی بدانید. پیامد هایی که روی تمامی اعضای خانواده اثر میگذارد.
پیامدهای جدایی و خروج از زندگی مشترک ممکن است بر اساس جامعه، فرهنگ و رسوم هر اجتماعی تفاوت داشته باشد. متاسفانه در حال حاضر در جامعه ما باور عمومی بر این است که مردان در اثر جدایی آسیب زیادی را متحمل نمی شوند. بعضیها تصور می کنند که مردان دچار ترس از جدایی نمی شوند. اما اصلا اینطور نیست. بر اساس تحقیقات انجام شده، مردان دچار کاهش عزت نفس، اعتماد به نفس، مشکلات اجتماعی و مشکلات روحی و احساسی می شوند.
مردانی که طلاق را تجربه کردهاند، دیگر مثل زندگی قبل خود، به سادگی به کسی اعتماد نمی کنند. اما جالب است بدانید که نسبت به بانوان، پس از جدایی سریع تر ازدواج مجدد می کنند.
یکی از مهم ترین پیامدهای جدایی که گریبان گیر آقایان می شود، افسردگی مزمن است. مردان شاید در ظاهر بی احساس و خشک به نظر برسند، اما پس از طلاق به دلیل وجود خلاء احساسی و عدم توانایی بیان احساسشان، دچار افسردگی مزمن میشوند.
معمولا آقایان تمایلی به صحبت در مورد جدایی خویش ندارند. گاهی ترس قضاوت شدن است که آنها را از این مساله باز میدارد. از این رو آقایان پس از جدایی حداقل تا مدتی انزوا را ترجیح می دهند و با کسی وارد بحث نمیشوند. آنها ترجیح میدهند با خودشان خلوت کنند و از جمعهای دوستانه یا خانوادگی دوری کنند. این مساله آنها را تبدیل به یک انزوا طلب جامعه گریز میکند. گاهی اوقات این مشکل به زندگی شغلی فرد نیز آسیب وارد میکند.
در بعضی از مردان دیده میشود که پس از جدایی دیگر اهمیتی به سلامت خویش نمی دهند و این مساله باعث بروز مشکلاتی در آنها میشود. این مساله به خاطر بروز حس تنهایی و افسردگی در افراد نمایان میشود. یکی دیگر از مسائلی که در ایران بسیار دیده میشود، مهریه است.
آقایان پس از جدایی معمولا ملزم به پرداخت مهریه هستند. گاهی اوقات ترس از پرداخت مهریه باعث میشود تا به یک زندگی نامناسب ادامه دهند. این مساله می تواند مشکلات عدیده ای را برای فرد به همراه داشته باشد. از سوء سابقه کیفری تا مشکلات مالی که در راستای پرداخت مهریه به وجود خواهند آمد.
از دیدگاه روانشناسی، بانوان احساسیتر هستند و این مساله باعث می شود که طلاق، پیامدهای بدتری برای آنها به همراه داشته باشد. همانطور که ذکر کردیم، عواقب جدایی در جوامع مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. حتی در یک کشور نیز، ممکن است در هر خانوادهای عقاید منحصر به فرد همان خانواده وجود داشته باشد.
متاسفانه طلاق در ایران برای بانوان اصلا صورت خوشی ندارد و آنها را دچار مشکلات عدیده ای می کند. یکی از اصلیترین عواقب جدایی برای بانوان، درگیر شدن با یک بی ثباتی احساسی است. ممکن است در طی روز، خانمی که به تازگی زندگی مشترک خود را به پایان رسانده باشد، دچار حس های منفی مختلفی شود. گاهی ترس از تنهایی، گاهی خشم، گاهی افسردگی شدید و به صورت کلی انواع و اقسام حس های منفی را می تواند تجربه کند. این مساله بر هر فرد واضح است که حس های منفی توانایی این را دارند که فرد را به صورت کامل از پای در بیاورند. مقابله کردن با مجموعه این حس ها بسیار دشوار بوده و هر کسی توانایی رویارویی با آنها را ندارد. بسیاری از زنان بعد از جدایی بدون کمک یک مشاور روانشناس نمیتوانند به زندگی طبیعی خود باز گردند.
اگر زوجین دارای فرزند یا فرزندانی باشند، یکی از مسائلی که باعث ترس بسیاری از بانوان می شود، مساله حضانت است. به دلیل اینکه اکثر آقایان از منظر قانون صلاحیت مالی بیشتری نسبت به بانوان دارند، امکان این وجود دارد که فرزند حاصل این ازدواج تحت حضانت مرد قرار بگیرد. این مساله برای بسیاری از خانمها قابل قبول نیست و میتواند به کلی به روحیه و زندگی آنها آسیب بزند.
بسیاری از زنان در هویت شوهر خود غرق می شوند و این غرق شدن را نماد یکی شدن و عاشقی می دانند. این دسته از زنان بعد از طلاق دچار مشکلات بیشتری میشوند. پس از جدایی این دسته از زنان با یک هویت جدید باید زندگی خود را آغاز کنند. بعضا دوستانی که در طی زندگی مشترک به دست آورده بودند را نیز ممکن است از دست بدهند. در این مرحله از زندگی پیدا کردن دوست جدید و ایجاد روابط تازه برای زنان بسیار سخت خواهد بود. معمولا بسیاری زنان را مقصر پایان زندگی مشترک می دانند و همه این عوامل دست در دست هم میدهند تا فرد دچار افسردگی و حس تنهایی مفرطی شود.
حس مقبولیت در بین زنان جزء حسهایی است که روحیه آنها را تغذیه میکند. این حس در بین تمام موجودات زنده زمین وجود دارد اما در زنان بیشتر دیده می شود. بعضی از زنان بعد از جدایی حس می کنند که دیگر مقبولیت سابق را ندارند. اینکه دیگر همسرشان او را قبول ندارد و نمیخواهد در کنار او زندگی کند، باعث تخریب روحیه و شخصیت او می شود.
زندگی مشترک زناشویی زمانی که فرد دیگری به آن اضافه شود دیگر محدود به زن و شوهر نیست. فرزندان نیز در زندگی شما سهم دارند. شما نقش مهمی را در زندگی فرزندان خود ایفا میکنید. شما هستید که آنها را به این زندگی دعوت کرده اید و آنها از شما الگو میگیرند. رگ حیات فرزندانتان در دستان شماست. شاید تا به این لحظه تصور کرده باشید که طلاق میتواند چه ضربه مهلکی به زندگی زن و شوهر وارد کند. اما اگر پیامدهای طلاق را بر روی فرزندان ببینید، خواهید دید که بازنده اصلی طلاق، فرزندان خواهند بود.
سن فرزندان در این مساله نقش مهمی را ایفا می کند. معمولا هر چه سن فرزند بیشتر باشد، آسیب کمتری می بینید. قطعا جدایی والدین برای فرزندان بسیار مخرب خواهد بود، اما اگر کودک این جدایی را در سن کم تجربه کند، آسیبی که خواهد دید تا آخر عمر همراه او خواهد بود.
فرزندانی که در سنین کم شاهد جدایی والدینشان از هم هستند، دچار مشکلات احساسی و روانی زیادی میشوند. اگر آنها در سنی باشند که به مدرسه میروند، قطعا دچار افت تحصیلی شدیدی خواهند شد. معمولا از نظر روحی بسیار تند خو و عصبی شده و دچار سوء رفتار میشوند. آنها رفتار های لحظه ای و تند از خود بروز میدهند و انزوا را به شلوغی ترجیح میدهند. روابط اجتماعی آنها بسیار ضعیف شده و با هیچ کس صمیمی نمی شوند.
بچه ها به محبت پدر و مادرشان کنار هم نیاز دارند. تربیت و بزرگ کردن کودکان یک کار تیمی است و انفرادی امکان پذیر نیست. مادران پس از جدایی نمیتوانند به اندازه ای که باید و شاید از نظر احساسی از فرزندان خود حمایت کنند. این مساله باعث برزو مشکلات روحی در آینده کودک میشود. بعضی اوقات دیده میشود که فرزندان از یکی از والدین خود و یا هر دوی آنها تنفر پیدا میکنند.
معمولا به دلیل جا به جایی فرزندان از خانه مادر به پدر و بالعکس، والدین نمیتوانند کنترل و نظارت کافی بر روی فرزند خود داشته باشند. این مساله باعث افسار گسیختگی فرزندان و ایجاد مشکلات عدیده ای برای آنها می شود. کودکان توانایی درک این موضوع را ندارند که چرا گاهی باید کنار مادرشان و گاهی کنارر پدرشان باشند. آنها نمیتوانند این را باور کنند که یک روز پدرشان را دوس داشته باشند و روز دیگر تنها مادرشان را بخواهند. این مساله برای آنها قابل درک نیست و بعضا دیده میشود که کودکان تصور میکنند آنها باعث جدایی والدینشان از هم شده اند و این مساله آنها را تخریب می کند.
خطرات زیادی در کمین کودکانی است که جدایی والدین خود را در سن زیر پنج سال تجربه کرده اند. تحقیقات نشان داده که این دست از افراد بسیار زود هنگام به سیگار و مواد مخدر و سایر روان گردانها رو می آورند. آنها از نظر احساسی تکامل پیدا نکردهاند و احتمالا در آینده ازدواج خوبی هم نخواهند داشت. این یعنی شما با جدایی خود، فرزندتان را محکوم به یک آینده تیره و تاریک میکنید.
با همه این اوصاف، گاهی اوقات پیامدهای یک زندگی نامناسب خیلی بیشتر از پیامدهای جدایی است. تصمیمگیری در این رابطه بسیار سخت و حیاتی خواهد بود، شما باید شرایط زندگی خود را به خوبی بسنجید تا ببینید کدام تصمیم به نفع زندگی شما و خانواده شماست. در این راستا حتما باید شرایط فرزند یا فرزندان خود را در نظر بگیرید. این تصمیم شاید تا دوستان و نزدیکان شما را نیز تحت الشعاع قرار دهد، پس به نوعی یک تصمیم انفرادی نیست. شرایط را در نظر بگیرید و بهترین راه را انتخاب کنید. گاهی مشاوره با یک متخصص خانواده میتواند به شما کمک کند تا متوجه شوید کدام انتخاب برای شما، خانواده، دوستان، نزدیکان و حتی شرایط کاری و سلامت فکری و جسمی شما مناسب است.
منبع: رشدتو